سالها رفت و هنوز یک نفر نیست بپرسد از من: که تو از پنجره ی عشق چه ها میخواهی؟ صبح تا نیمه ی شب منتظری همه جا می نگری گاه با ماه سخن می گویی گاه با رهگذران، خبر از گمشده ات می جویی.. راستی، گمشده ات کیست؟ کجاست؟ صدفی در دریاست؟ نوری از روزنه ی فرداهاست؟ یا خدایی ست که از روز ازل ناپیداست.....؟
تمرین نرنجیدن می کنم و صبوری را مشق اما نسیم یاد تو که می وزد هوای دلم بارانیست حالا باران هم که بیاید گیرم بهار هم که بیاید چه فرقی می کند اگر تو نباشی؟!!! تازه دل بی تاب و دلتنگم که با توست دیگر من بی دل به چه کار می آیم؟؟!!!
هزار جهد بکردم که سر عشق بپوشم
نبود بر سر آتش میسرم که نجوشم به هوش بودم از اول که دل به کس نسپارم شمایل تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم حکایتی ز دهانت به گوش جان من آمد دگر نصیحت مردم حکایتست به گوشم مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم من رمیده دل آن به که در سماع نیایم که گر به پای درآیم به در برند به دوشم بیا به صلح من، امروز ،در کنار من امشب که دیده خواب نکردست، از انتظار تو دوشم مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم
من بدهکار توام ای مادر
عشق گاهی خواهش برگ است در اندوه تاک
ديرگاهيست که تنها شده ام / قصه غربت صحرا شده ام وسعت درد فقط سهم من است / باز هم قسمت غم ها شده ام
هرگز از دوری این راه مگو!
بیا ای مادر پیر بلا کش جفا کمتر برای وضع ماکش توئی آن نو گل بی خار عشاق منم آن بلبل گلزار عشاق تویی آن بلبل گلزار عشاق خدیو دلبران و جان عشاق
بده جامی به این دیوانه عشق بده جامی که تا یک جرعه نوشم برایت سر کنم افسانه ی عشق چو باشد دلبران را دلربا عشق نمیرد آن که باشد زنده با عشق همه بود و نبود ما ز عشق است چو باشد منشا هر ماجرا عشق بیا ای ساقی میخانه ی عشق مرا مستم کن از پیمانه ی عشق بده جامی از آن صهبای سر کش که تا من هم شوم دیوانه ی عشق خوشا بر آن که قربان گشته در عشق خوشا آن دل که بریان گشته در عشق
وقتی امروز با چشمان خالی ام از پنجره به بیرون نگاه کردم جز تکرار دیروز چیزی نبود اما چیزی چشمانم را پر کرد چیزی به تقدس همه پاکی ها چیزی که گواه می داد امروز با دیروزم یکی نیست با تمام وجودم حسش کردم یاد کسی که همه وجودم بود و یاد او بود که چشمانم را پر از قطره های عشق کرد چیزی در دلم فریاد می زد با این که دیروز گذشت با همه دلتنگی اما امروز دلتنگ تر از دیروزم
به سلامتی درخت! نه به خاطرِ میوش، به خاطرِ سایش. ღ ღ♥ به سلامتی دیوار! نه به خاطرِ بلندیش، واسه اینکه هیچوقت پشتِ آدم روخالی نمیکنه. ღ ღ♥
به سلامتی دریا! نه به خاطرِ بزرگیش، واسه یکرنگیش. به سلامتی سایه! که هیچوقت آدم رو تنها نمیذاره. به سلامتی پرچم ایران! که سهرنگه، تخممرغ! که دورنگه، رفیق! که یهرنگه. به سلامتی همه اونایی که دوسشون داریم و نمیدونن، دوسمون دارن و نمیدونیم. به سلامتی نهنگ! که گندهلات دریاست. به سلامتی زنجیر! نه به خاطر اینکه درازه، به خاطر اینکه به هم پیوستس. ღ♥ღ نه به خاطر «خ»ش، فقط به خاطر «یار»ش. به سلامتی شلغم! نه به خاطر (شل)ش، به خاطر(غم)ش. به سلامتی کرم خاکی! نه به خاطر کرمبودنش،به خاطر خاکیبودنش به سلامتی پل عابر پیاده! که هم مردا از روش رد میشن هم نامردا ! به سلامتی برف! که هم روش سفیده هم توش. به سلامتی رودخونه! که اونجا سنگای بزرگ هوای سنگای کوچیکو دارن. به سلامتی گاو! که نمیگه من، میگه ما. به سلامتی دریا! که ماهی گندیدههاشو دور نمیریزه. به سلامتی سنگ بزرگ دریا!که سنگای دیگه رو میگیره دورش. به سلامتی بیل! که هرچه قدر بره تو خاک، بازم برّاقتر میشه. به سلامتی دریا! که قربونیاشو پس میآره. به سلامتی تابلوی ورود ممنوع! که یه تنه یه اتوبان رو حریفه. به سلامتی عقرب! که به خواری تن نمیده. (عرض شودکه عقرب وقتی تو آتیش میره و دورش همش آتیشه با نیشش خودش میکُشه که کسی نالههاشو نشنوه)
به سلامتی سرنوشت! که نمیشه اونو از "سر" نوشت. به سلامتی سیم خاردار! که پشت و رو نداره.
چطور بگم که دلتنگ توام تویی که مونس شب های دل بی قراری ام بودی |
About
به وبلاگ من خوش آمدید Archivesبهمن 1392دی 1392 شهريور 1392 مرداد 1392 خرداد 1392 فروردين 1392 آذر 1391 آبان 1391 مهر 1391 شهريور 1391 مرداد 1391 تير 1391 ارديبهشت 1391 فروردين 1391 اسفند 1390 بهمن 1390 AuthorsمحمودLinks
ريخت و پاش LinkDump
حمل ماینر از چین به ایران کاربران آنلاين:
بازدیدها :
![]() وبلاگ برتر در تاپ بلاگر |